در حال حاضر یکی از بحثبرانگیزترین تکنولوژیهای صنعت امنیت، تکنولوژی تشخیص چهره است. مسائلی که از تجاوز به حریم خصوصی تا تبعیضهای گروهی متغیر هستند، تعارضات عمیقی را بین افراد سراسر جهان ایجاد کردهاند. بسیاری از حکومتها استفاده از سیستمهای تشخیص چهره را ممنوع اعلام کرده یا محدود ساختهاند و بسیاری دیگر هم شاید همین رویه را در پیش بگیرند.
در چنین شرایطی، موسسه ملی استاندارد و فناوری (NIST) اخیرا از تمامی متخصصین دعوت به عمل آورده است تا پیشنهادات خود را حول چگونگی بالا بردن اعتماد عمومی نسبت به تکنولوژی تشخیص چهره ارائه کنند. گذشته از تمام اینها، بدون همکاری افراد، این تکنولوژی نمیتواند به یک نقش هدفمند و معنادار برسد.
پاسخ متخصصین این صنعت
بسیاری از متخصصین این صنعت با اشتیاق به این دعوت واکنش نشان دادهاند. موسسه ملی استاندارد و فناوری NIST که دستورالعملهایی برای بهترین نوع استفاده از هوش مصنوعی AI در سایر حوزهها ارائه کرده بود، باید رویکرد مشابهی را نسبت به نظارت تصویری نیز اتخاذ کند. کمی پیشتر و همین امسال، اتحادیهی اروپا نیز دستورالعملهایی را حول استفاده از هوش مصنوعی AI ارائه کرده بود که شامل این موارد میشدند:
- اقدامات حفاظتی سختگیرانه روی تجدید نیرو
- امتیازدهی اعتباری
- زیربناهای مهم و حیاتی
- الگوریتمهای اعمال قانون
سایر متخصصین نیز نظرات مشابهی داشتهاند. مسائل موجود در مورد تکنولوژی تشخیص چهره به خود این تکنولوژی برنمیگردند.
باید این سوال را در قالب دیگری مطرح کرد. سوالی که پرسیده میشود نباید این باشد که چرا افراد به تکنولوژی تشخیص چهره اعتماد ندارند. این سوال باید اینگونه مطرح شود که چرا افراد به مراجع ذیربطی که از تکنولوژی تشخیص چهره یا هر تکنولوژی دیگری استفاده میکنند، اعتماد ندارند. میتوان یک مثال خیلی ساده زد. شاید بگوییم که خودروها بخش مهمی از بیشتر جرائم سازماندهی شده هستند. بسیاری از گروههای تبهکاری، بدون وسایل نقلیه فلج خواهند بود. اما هیچکس خواستار ممنوعیت استفاده از وسایل نقلیه نیست.
سوالی که در اینجا مطرح میشود به تکنولوژی تشخیص چهره مربوط نمیشود، بلکه به این مسائل بازمیگردد:
- در جهت چه کاری از آن استفاده میشود؟
- چه کسی از آن استفاده مینماید؟
- چه کسی استفاده از آن را کنترل مینماید؟
چرا کاربران نسبت به تکنولوژی تشخیص چهره بیاعتمادند؟
بخشی از این مسئله به این موضوع برمیگردد که موارد واضح و زیادی از استفادهی نامناسب از این تکنولوژی وجود دارد؛ در برخی از بخشهای جهان از این تکنولوژی برای اهداف چندان خوبی استفاده نمیشود. هیچکس منکر این امر نیست که این تکنولوژی قدرت بیسابقهای را در اختیار کاربران قرار میدهد.
{به عنوان مثال} برخی از اقلیتهای قومی حاضر در برخی از قسمتهای جهان، با استفادههای صورت گرفته از این تکنولوژی در حال سرکوب شدن هستند. حکومتهای خودکامهای وجود دارند که در آنها رژیمهای حاکم از این تکنولوژی استفاده میکنند. حال همهی افراد پیش خود فکر میکنند که این کاری است که حکومت ما میخواهد انجام بدهد.
آیا حکومتها واقعا به دنبال ردیابی شما هستند؟
برخی از بزرگترین اخبار مربوط به حریم خصوصی که باعث برانگختیگی خشم عمومی شده است، اخباری در مورد شرکتهای دولتی و خصوصی بوده است. یکی از این نمونهها، جمعآوری دادههای شخصی افراد توسط شرکت کمبریج آنالیتیکا بوده است. کمبریج آنالیتیکا یا به اختصار CA یک شرکت سهامی خاص است که با ترکیب دادهکاوی و تحلیل دادهها در فرایندهای انتخاباتی و سیاسی، خدماتی مربوط به ارتباطات راهبردی را ارائه میدهد.
درست است که شاید این امر به عنوان یک چیز نادر تلقی شود، اما فرضیههای زیادی وجود دارند که بوی توطئه میدهند؛ فرضیههایی حول اینکه پلیس و حکومت چگونه میخواهند به صورت دائم شما را تحت نظر داشته باشند. اما آیا این امر واقعا حقیقت دارد؟
ما با تعدادی از ارگانهای انتظامی از نزدیک کار کردهایم و طبق این تجربه میتوانیم بگوییم که این ارگانها هیچ علاقهای به دانستن مسائل زیر ندارند:
- اینکه چه کسی را ملاقات میکنید.
- با چه کسی در ارتباط هستید.
- کجا هستید.
- به کجا میروید و غیره.
این ارگانها وقت و منابع کافی برای ردیابی مجرمین خطرناک و جدی ندارند، چه برسد به اینکه بخواهند زندگی خصوصی افراد را تحت نظر بگیرند.
برای بالا بردن اعتماد عمومی، چه کاری از دست این صنعت برمیآید؟
به قطع شرکتهای امنیتی نقش پررنگی را در بالا بردن اعتماد عمومی نسبت به تکنولوژی تشخیص چهره ایفا مینمایند. این شامل تنطیم و تعیین یک سری استانداردهای اخلاقی در یک سطح سازمانی میشود و هیچ ارتباطی با برخی از حوزههای خاص کاری ندارد.
هیچ کدام از ما نمیخواهیم که تحت حاکمیت یک حکومت خودکامه زندگی کنیم. هیچ کدام از ما نمیخواهیم در کشوری زندگی کنیم که تمامی حرکاتمان توسط رژیمهای حاکم، بیزینسها یا خردهفروشان تحت نظر قرار میگیرند. ما نمیخواهیم این تکنولوژی را به کار ببندیم تا برای این مقاصد مورد استفاده قرار بگیرد. چیزی که به عنوان یک صنعت خواستار آن هستیم، یک چیز است؛ حصول اطمینان از اینکه بیزینسهایمان از لحاظ اخلاقی با حوزههایی از اجتماع در ارتباط هستند که شامل این ویژگیها میشوند:
- حوزههایی که میتوانیم تغییرات مثبتی در آنها ایجاد کنیم و
- روی جامعه تاثیری مثبت داشته باشیم و آن را به سمتوسویی که میخواهیم بکشانیم.
اما باز هم سوالی که مطرح میشود به تشخیص چهره برنمیگردد. سوال ما در مورد بیزینسهاست و کاری که دارند انجام میدهند.
ما نمیخواهیم تکنولوژیای را به یک سازمان بفروشیم که میدانیم قصد از بین بردن حریم خصوصی زندگی روزمرهی افراد را دارد. بنابراین اگر از یک دیدگاه بیزینسی به موضوع نگاه بیندازیم، مسئله سر شفافسازی این امر است که چطور میخواهید با راهکارهای خود ارزش افزودهای به جهان اضافه کنید.
نتیجه – مشتری آماده است. عامهی مردم چطور؟
تکنولوژی تشخیص چهره قصد رفتن و ناپدید شدن ندارد. مشتریان امنیتی متوجه مزایای آن هستند و بسیاری از افراد مشتاق استفاده از آن هستند. ولی بدون اعتماد عمومی بیشتر نسبت به این تکنولوژی، دامنهی بکارگیری و استفاده از آن محدود است.
اما ایجاد این اطمینان و اعتماد شاید فقط به زمان احتیاج دارد. معمولا بین سرعت پیشرفتهای صورت گرفته در تکنولوژی و وضع قوانین از سوی حکومتها، نوعی عدم تطابق وجود دارد. با وضع و اعمال قوانین سختگیرانه، شاید مردم راحتتر بپذیرند که مزیتهای تکنولوژی تشخیص چهره از خطرات و ریسکهای آن به مراتب بیشتر است.
برگرفته از مجله a&s